محمدصدیق کبودوند
قسمت اول
مقدمه
یونانیان و رومیان باستان در روابط دولتی از نهادی به نام «کنسول» برای حمایت از منافع شهروندان خود که در بنادر کشورهای خارجی به تجارت و بازرگانی اشتغال داشتند، بهره میگرفتند. این مقام بعدها برای آنکه بتواند به نمایندگی کشور متبوع خود، در مذاکرات بینالدولی شرکت کند به نام «سفیر» به عرصه روابط بینالمللی گام نهاد. اما وجود این نهاد و روابط صرفاً دوجانبه در موقعیتها و در مسائلی که بر منافع پیش از دو کشور تاثیر میگذاشت، اغلب ناکافی مینمود. ازاین رو دولتها بر آن شدند تا برای حل و فصل منازعات و اختلافات و دفاع هم زمان از منافع چندین دولت درگیر قضیه، روشها و ساز و کارهای جمعی بیابند.
برگزاری مجموعهای از مذاکرات، گردهماییها و کنفرانسهای مرکب از نمایندگان کشورهای متعدد، جهت یافتن راهحلهایی برای حل مسائل پیش آمده و اختلافاتی که بروز مینمود، به تدریج تحولاتی مهم در روابط بینالمللی پدید آورد.
ساز و کارهای نهادی و سازمانی اتحادیههای غیردولتی، دولتی و سازمانهای بینالمللی که برانگیخته از نیازهای ضروری جامعه بینالمللی بود با انعقاد قراردادها، پیمانها و معاهدات بینالمللی پدیدار گردید. با گسترش روابط بین کشورها و گسترش مبادلات بینالمللی و بروز جنگهای ویرانگر و خانمانسوز در آغاز قرن بیستم، سازمانهای بینالمللی در شکل امروزی آن که از پدیدههای مهم روابط بینالمللاند، در واکنش به نیاز ضروری جامعه بینالمللی به صلح و امنیت و برای جلوگیری از جنگ و مقابله با پیامدهای مخرب آن و کمک به حل و فصل منازعات و مخاصمات بینالمللی، شکل گرفتند و به عرصه روابط بینالملل گام نهادند. امروز حضور، فعالیت و تاثیرگذاری سازمانهای بینالمللی اعم از دولتی یا غیردولتی، منطقهای یا فرامنطقهای و جهانی آن با موضوعات مختلف سیاسی، انسانی،اجتماعی،فرهنگی و اقتصادی یا ترکیبی از آنها به گونهای تجلی یافتهاند که از آنها به عنوان مهمترین بازیگران روابط بینالملل در کنار کشورها، یاد میکنند.
سازمانهای بینالمللی دولتی که با رشدی حیرتانگیز از نظر کمی در نیمه دوم قرن 20 تعدادشان از دهها سازمان به صدها سازمان بالغ گردیده، اینک با درنوردیدن مرزهای جغرافیایی و ورود به تمام حوزههای بینالمللی از اعماق امروزی آن که از پدیدههای مهم روابط بینالمللاند، در واکنش به نیاز ضروری جامعه بینالمللی دریاها و اقیانوسها تا کهکشانها، مسائل مربوط به صلح و امنیت جهانی، اقتصاد و تجارت بینالمللی، حقوقبشر و مسایل انسانی و دیگر مسایل مرتبط با منافع جامعه جهانی را به صورت نهادینه التزام بخشیده و سازماندهی و ساماندهی میکند.
افزایش مداوم قلمرو فعالیتهای سازمانهای بینالمللی که به طور روزافزونی ابعاد جدیدی به شخصیت حقوقی، مسئولیتها و مصونیتهای این سازمانها میدهد هماکنون آنها را از لحاظ شخصیت حقوقی بینالمللی در قلمرویی فراتر از دولتها قرار داده است. سازمانهای بینالمللی با حیات مستقل و پویا و با برخورداری از شخصیت حقوقی بینالمللی ضمن تاثیرگذاری واقعی و مهم در مسایل جهانی از یکهتازی دولتها در جامعه بینالمللی به شدت کاستهاند و البته در کنار سازمانهای بینالمللی دولتی نقش افراد انسانی، شرکتهای فراملیتی، سازمانهای غیردولتی، اقلیتها و جمعیتهای بومی را نیز در کاهش قدرت دولتها نباید نادیده گرفت.